میرزا محمدعلی صائب تبریزی در سال ۱۰۰۰ هجری در تبریز زاده شد. پدر او تاجری معتبر بود. عمویش، شمسالدین تبریزی معروف به شیرینقلم، از خوشنویسان برجستهٔ روزگار خود به شمار میرفت و به احتمال بسیار صائب که خط خوشی داشت، نزد وی خوشنویسی آموخته بود. خانواده صائب جزو هزار خانواری بودند که به دستور شاه عباس اول صفوی از تبریز کوچ کرده و در محله عباسآباد اصفهان ساکن شدند، و این مردم را تبارزه (تبریزیهای) اصفهان مینامیدند. صائب تبریزی شاعری کثیرالشعر بود، شمار اشعار صائب را از شصت هزار تا صد و بیست هزار بیت گفتهاند. آثار صائب جز سه چهار هزار بیت قصیده و یک مثنوی کوتاه و ناقص به نام قندهارنامه و دو سه قطعه، همگی غزل است. افزون بر فارسی وی هفده غزل به ترکی آذربایجانی نیز دارد.
شعرهای وی بر پایه مضمون سازی ظریف و تمثیل استوار بود و به مولوی و حافظ علاقه داشت، این شاعر چیره دست توانست با سبک هندی به اوج شهرت برسد. صائب تبریزی در سرودن غزل از چندین موضوع بهره می گرفت و هر بیت آن از استقلال معنایی بالایی برخوردار بود. از مهم ترین و اساسی ترین نکته های شعرهای وی می توان به قرار گرفتن لحظه های ناب کشف و شهود شاعرانه در برابر آینه اشاره کرد.
این شاعر به دنیای عرفان نیز وارد و با بزرگانی همچون عطار، سنایی، مولوی، حافظ و سعدی همگام شد و همواره تلاش کرد تا حقیقت شگرف زیبایی جهان آفرینش را که در نتیجه کشف و شهود بدان دست پیدا کرده بود، جلوه گر و باورپذیر سازد.
شهرت و آوازه صائب
شهرت و آوازه شعرها و سخنان پربار او سبب شد تا مشتاقان بسیاری به دیدار این عارف بشتابند و از دانش وی بهره مند شوند. صائب تبریزی شعرهای بسیاری در قالب غزل سروده و مثنوی «قندهارنامه» را درباره جنگ های شاه عباس دوم و فتح قندهار به یادگار گذاشته است.
سرانجام صائب تبریزی پس از سال ها سرودن شعر و غزل در ۱۰۵۵ هجری خورشیدی رخ در نقاب خاک کشید و به دیار حق شتافت.
وی از مشهورترین شاعران عهد صفویه است که تاریخ تولدش مشخص نیست، محل تولد او را بعضی در تبریز و بسیاری در اصفهان دانسته اند. این شاعر در ۱۰۳۴ هـجری قمری از اصفهان عازم هندوستان شد و به هرات و کابل رفت. ظفرخان حکمران کابل، صائب تبریزی را مورد عنایت قرار و او را مستعدخان لقب داد. وی پس از چند سال به ایران بازگشت و در اصفهان اقامت گزید و تنها گاهی به شهرهایی همچون قزوین، اردبیل، تبریز و یزد سفر کرد.
پس از سده پنجم هجری، سبک عراقی در شعر فارسی به وجود آمد که در شعر شاعرانی همچون «سنایی، نظامی، مولانا، سعدی و حافظ» مشاهده می شود. پس از سده هشتم هجری بیشتر شاعران، جزء حفظ سنت و حرکت در حد و حدود و حاشیه آثار گذشتگان گامی فراتر ننهادند تا آنکه از سده ۹ به بعد، گروهی از آنان کوشیدند، شعر خود را از تقلید و تکرار رهایی بخشند. از شاعران این گروه که در تذکره ها با عنوان شاعران «وقوعی» یا مکتب وقوع نام برده می شوند، افرادی همچون بابافغانی، وحشی بافقی، اهلی شیرازی و هلالی جغتایی از دیگران مشهورتر هستند. آثار شاعران مکتب وقوع اگر چه در کنار آثار دیگر سبک ها اهمیتی پیدا نکرد اما همچون پل ارتباطی میان سبک عراقی و سبک هندی شد و زمینه ای برای پیدایش «طرز نو» یا همان سبک نو بود.
سبک هندی
از آغاز سده ۱۰ هجری تا نیمه ۱۲ هجری، شعر فارسی رنگ و بویی دیگر به خود گرفت و فعالان این عرصه معیارهای زیبا شناختی تازه ای را مبنای آفرینش آثار خود قرار دادند و به کسب تجربه هایی نوین پرداختند که بعدها این «طرز نو» به سبک هندی مشهور شد.
علت نامگذاری سبک هندی
مهاجرت بسیاری از این شاعران به سرزمین هند مهمترین علت به وجود آمدن این سبک بود. محققان دلایل بسیاری برای این امر ذکر کرده اند از جمله؛ خروج شاه اسماعیل اول، سختگیری های شاه طهماسب، قتل عام شاهزادگان که مربی شاعران بودند، دعوت شاهان هند از ایشان، ناسازگاری روزگار، پیدا کردن کار، راه یافتن به دربار هند و... را می توان علت های هجرت کوچ آنها به سرزمین هندوستان دانست. بسیاری از حاکمان و پادشاهان هند از علاقه مندان شعر و ادب پارسی به شمار می رفتند. حمایت آنها از شاعران فارسی زبان و تأثیر محیط و فرهنگ بومی هند، بر ذهن و ذوق بیشتر آنان تأثیراتی خاص بر جای گذاشت. زادگاه طرز نو(سبک نو)، ایران بود اما این شیوه در هند رشد پیدا کرد و شکل مطلوب خود را به دست آورد. شاعران بزرگی همچون صائب تبریزی، کلیم کاشانی، طالب آملی، عرفی شیرازی و... از مهاجرانی بودند که به صورت مستقیم و از نزدیک، با محیط و فرهنگ هندی آشنا شدند و در آنجا تجربه هایی کسب کردند.
هر شاعری در سرودن شعر، شیوه ای منحصر و یگانه دارد زیرا سطح درک و دریافت های شهودی و کشفی شاعران با یکدیگر متفاوت است. به دلیل آن که همواره گروهی از شاعران در یک دوره معین تاریخی و در یک جامعه زندگی می کنند و عوامل مشترک، اندیشه های رایج در آن زمان و مسایل اجتماعی بر روی آنان تاثیر می گذارد، زبان شعر یک دوره صاحب ویژگی ها و مولفه هایی می شود که در آثار شاعران آن زمان، مشترک است. گذاشتن نام واحد سبک خراسانی، سبک عراقی و سبک هندی بر آثار شاعران در محدوده های معین تاریخی تنها با توجه به اشتراک هایی که در زبان شعر آنها وجود دارد، ممکن و میسر می شود
صائب تبریزی توانست در مدت عمر خود لقب ملک الشعرا را کسب کند و مورد تکریم شاه عباس دوم قرار گیرد. در برخی از متون بیش از ۶۰ هزار از شعرهای وی درج شده است که به همین دلیل به او لقب شاعر کثیرالشعر داده اند. شعرهای او در جامعه زیاد وجود دارد اما بیشتر افراد نمی دانند که سروده متعلق به این شاعر است، به طور کلی شاعران سبک هندی به دلیل کم توجهی به مقوله شعر و ادب پس از حمله مغولان مهجور مانده اند.
شاعر اسلوب معادله
اسلوب معادله یعنی شاعر، موضوعی اجتماعی را به زبان عامیانه مطرح کند و برای اثبات ادعای خود دلیلی بیاورد. این شاعر همواره در میان مردم حضور داشت و به نوعی شعر را از دربار به طرف عامه می برد. نخستین ویژگی های شعر صائب، گرایش از زبان رسمی به زبان صمیمی و مردمی است که شعر از شیوه خواص به طرف زبانی صمیمی و مردمی پسند پیش می رود به گونه ای که اصطلاحات و تعبیرهای عامیانه در راحت ترین شکل زبانی خود، بی تکلف و رها در شعر حضور می یابند. ظهور شاعرانی از بطن جامعه همچون صاحبان حرفه ها و رهایی شعر از سیطره دربار به معنایی که در دوره های پیشین وجود داشت و دوری از روش اهل فضل و مدرسه را می توان از مهمترین محرک ها و انگیزه های این دوره دانست.
وجود عنصر خیال در شعر صائب و شاعران سبک هندی دیگر خصوصیت شعر وی به شمار می رود که حضوری گسترده و متنوع در شعرهای آنان دارد و تخیل، تشبیه، استعاره، کنایه و تمثیل در آثار او و دیگران مشاهده می شود. سومین عامل، اشتیاق به آوردن مضامین نو در یک بیت است که به آن ایجاز می گویند. آوردن ضرب المثل در شعر چهارمین ویژگی شعر این شاعر چیره دست محسوب می شود و از آن به عنوان ارسال المثل و تمثیل یاد می کنند. باید دانست، بسیاری از مصرع های برجسته این گروه از شاعران به دلیل دلنشینی و مقبولیت خاص آن در میان مردم در زمان شاعر و پس از او به صورت ضرب المثل های رایج مورد استفاده قرار می گرفت.
شیوه غزلسرایی در سبک هندی وشعر صائب
غزل سرایی در سبک هندی مبتنی بر واحد بیت است و آن پنجمین خصوصیت شعرهای صائب محسوب می شود. شاعران این سبک به بیت های یک غزل، به لحاظ محتوا و مضمون چنان استقلالی می بخشند که غزل به صورت مجموعه ای از مضامین متنوع و متفاوت درمی آید. بیت هایی که تنها با ضرب آهنگ قافیه ها و تکرار ردیف ها، از نظر موسیقیایی صورت نظمی به خود می گرفتند. ظهور پررنگ این پدیده در سبک هندی را می توان در اصرار شاعران این سبک به آوردن مضامین نو و برجسته دانست و آنان تمام کوشش خود را صرف پروراندن مضمون مورد نظر خویش در یک بیت می کردند و بیت هایی با محتوای مختلف و گاه متناقض اما با وزن، قافیه و ردیف مشترک در یک غزل می سرودند.
گستره وسیع واژگان و ترکیب الفاظ همراه با استفاده از دایره بالای لغات عامیانه یکی دیگر از ویژگی های شاعران سبک هندی به ویژه صائب تبریزی است. آخرین خصوصیت شعر وی بسامد بالای ردیف های اسمی در شعر به شمار می رود و شاعر در هر بیت به تصویرسازی که به نوعی با ردیف ارتباط دارد، می پردازد.
بسیاری از شاعران علاوه بر مطالعه شعر شاعران فارسی به اندیشه در آثار شاعران عرب زبان نیز می پرداختند. صائب نیز از جمله افرادی بود که به مطالعه آثار گذشتگان و هم دوره های خویش ارزش و اهمیت می داد. شاعران نوپرداز سبک هندی، با وجود نوآوری ها و هنجارشکنی های خاص سبکی خود، ثمره استفاده و مطالعه در شعرهای سنتی بودند. کوشش اصلی آنان به طور مستمر صرف گریز از طرز تلقی های قالبی و تکراری از شعر و نگاه نو به هستی شد. صائب تبریزی همواره به شاعران متقدم و معاصر خود همچون مولوی، عطار، کلیم کاشانی، حافظ و عطار ارادت داشت.
حکمت در شعر صائب
شعر وی حکمتی ویژه دارد و به عبارتی صائب تبریزی، با نگاهی حکیمانه شاهد اوضاع جهان است که برخاسته از فطرت و هوش سرشار و تأمل آزاد در پدیده های گوناگون هستی محسوب می شود. این شاعر با تماشای دیدنی های طبیعت آنها را با برخی از مفاهیم و مضامین موجود در زندگی انسانی برابر می کند و با تصاویری محسوس و در دسترس پیوند می دهد. شعرهایش با همه مخاطبان ارتباط برقرار می کند و این رابطه به قدری صمیمی به شمار می رود که مخاطب احساس می کند به مضمون اندیشه شاعر از پیش اندیشیده اما توان بیان آن را در خود نمی دیده است. صائب تبریزی به اقتضای سنت شعر فارسی از مضامین و مفاهیم عرفانی بهره های فراوانی گرفت و اندیشه هایش بیشتر بر پایه عرفان نظری بود.