سانسور، برجسته سازی واقعیت ها

سانسور، برجسته سازی واقعیت ها

 مینی سریال « در انتهای شب » تولید پلتفرم فیلمنت به کارگردانی آیدا پناهنده، واقعیت های زندگی یک زوج هنرمندی را روایت می کند که در مواجهه با مشکلات اقتصادی اقدام به طلاق توافقی می کنند. از این رو فرید حیدری، مدرس دانشگاه و فعال فرهنگی و رسانه ای پیامدهای سانسور محتوا در ایران را مورد واکاوی قرار داده است.

قسمت سوم این سریال 9 قسمتی با حاشیه ای مهم تر از متن در طول روزهای گذشته پخش شد. در این قسمت، سکانس‌ مربوط به رقص والس احترام برومند در نقش مادر و پارسا پیروزفر در نقش فرزند سانسور شده است. این سکانس احساسات زیبای مادر و فرزند را با ترانه ماندگار« گل سرخ » زنده یاد ویگن به تصویر کشیده است.


سازمان تنظیم مقررات رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر موسوم به «ساترا» که زیر نظر سازمان صدا و سیما اداره می شود، مسئول صدور مجوزها و ممیزی ها برای تولیدات سمعی و بصری مربوط به پلتفرم ها و شبکه های نمایش خانگی است. البته سیاست ها و مکانیزم‌ سانسور در ایران قطعا یادداشت دیگری را در مجالی دیگر می طلبد. اما چند نکته مهم جهت دریافت بازخوردهای واقع گرایانه از جامعه مورد نیاز است که در سیاست گذاری رسانه ای بایستی به آن توجه داشت .

1) در فرهنگ و ادبیات عامه جامعه از اصطلاح «حرکات موزون» به جای واژه «رقص» استفاده نمی شود. پس شایسته است، رسانه های رسمی که ادعاهای شعاری همچون ملی و مردمی چند صدایی بودن و غیر جناحی بودن را با خود حمل می کنند از همان واژه «رقص» استفاده کنند. رقص یکی از  شاخه های هنرهای نمایشی و متشکل از مجموعه حرکات هدفمند و منظم فیزیکی است که ارزش و معنای سمبولیک و زیبا‌شناسی خاص خود را دارد و طراحی و اجرای آن نیازمند خلاقیت های هنری است. رقص  به عنوان یک هنر، بخشی از فرهنگ و آیین مردم است.پس چه خواه و چه ناخواه عمده مردم در میهمانی ها و ‌مراسم های مختلف می رقصند. سانسور فرهنگ و آیین و البته واقعیت های جامعه نه تنها دردی از مردم دوا نمی کند، بلکه یک بار منفی در ذهن مخاطبان ایجاد می کند و منجر به زمینه سازی برای اعتراضات مدنی می شود.

2) جامعه ی امروز با حجم سرسام آوری از فراوانی رسانه ها مواجه شده به طوری که  این حجم از تعداد رسانه ها مخاطبان را دچار سرریزی اطلاعات کرده است. اغلب مردم با محتوایی می تواند ارتباط عمیق برقرار کند که ملموس بوده و تصویرگر سبک زندگی خود باشد. دوست دارد آنچه می بیند انعکاسی از واقعیت های اجتماعی باشد. به همین دلیل محدودیت هایی که فیلمسازان و هنرمندان با آن دسته و پنجه نرم می کنند، برای مخاطب امروزی که بر خلاف گذشته حق انتخاب داشته و حتی به محتواهای تعاملی نیز دسترسی دارد، قابل درک نیست. به عنوان نمونه مخاطب نسل جدید با هر تفکر و باوری نمی تواند بپذیرد که در یک فیلم یا سریال یک زن در خانه خود با روسری به روی تخت خواب رود و یا از روی روسری سشوار بکشد. این محدودیت ها انبوهی از احساسات مصنوعی را به مخاطب القا کرده و مانع می شود که با شخصیت های فیلم احساس همذات پنداری کند.

3) در عصر ارتباطات و با این حجم از رسانه ها ساترا یا هر سازمان نظارتی دیگرکه که آثار سمعی و بصری را ممیزی می کند، بایستی به این درک و بلوغ رسیده باشد که امروزه سانسور همانند 10 سال پیش کارساز نیست و در کوتاه ترین زمان ممکن نسخه اصلی اثر تولیدی در دسترس مخاطبان قرار می گیرد.

4) در عصر امروز، ممنوع التصویر شدن درصداوسیما، ممنوع الکار شدن در سینما،  سانسور فیلم ها و یا عدم صدور مجوز تولید و اکران برای فیلمسازان، آثارشان را بیشتر در جامعه مطرح و محبوب می کند. به عنوان مثال سریال در انتهای شب که خیلی ها از وجود آن بی اطلاع بودند، بارسانه ای شدن سانسور سکانس رقص،  با استقبال بیشتر مردم مواجه شد.

واضح است مخاطبان آگاه و رسانه ها در هر سطوحی نسبت به سانسور واکنش نشان می دهند. سانسور هر چه قدر بیشتر باشد، اصل موضوع بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. پنهان ماندن معلول سانسور  نیست. بلکه سانسور  عامل برجسته سازی واقعیت ها و  فراگیر شدن در زمانی دیگر و به‌ روشی دیگر است. 

به قول آلبرت کامو سانسور همان چیزی را که نهی می کند به فرباد بلند اعلام می دارد.

دکتر فرید حیدری
مدرس دانشگاه و فعال فرهنگی و رسانه ای 




مطالب مرتبط...

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...